یه روز خوب
سلام خشکلای من جمعه هفته پیش با هم رفتیم تفریح خیلی خوب بود.اول از همه که ساعت 10 و نیم بود فک کنم که اریا با عمه محبوبه تون و عمه ستاره و زنعموتون و علی پسرش و خواهرش ستاره جون و دوست عمه ستاره تون نارسیس جون اومدین خونه ما چون تو از شب قبل خونه ی عمه محبوبه تون بودی.بعد با هم تصمیم گرفتیم بریم تنگه ی جورگ.تو هم گفتی میخوام با عمو محمد برم یعنی بابای من. این عکس توی راه. اریا توی راه بره ها رو دیدی و کلی ذوق کردی.بعد هم بهونه ی عمه ستاره ت رو گرفتی ما هم هر چی میگفتیم توی ماشین جلویی هست باورت نمیشد تا بالاخره با بستنی اروم شدی.رفتیم تنگه ی جورگ ولی رودخونه ش اب نبود واسه همین تصمیم گرفتیم بریم اب روا که به اونجا نزدی...
نویسنده :
پریا
15:35